یکی از عوامل موفقیت و یا عدم موفقیت هر شخص و در نگاه کلی تر جامعه فرهنگ و جو کلی حاکم بر ان است.
بعضی از خصایل انسانی در همه احاد بشر یکسان است،مانند بیشترین بازده در قبال کم ترین سرمایه،وقت و انرژی که هر عقل سلیمی نیز به ان ایمان دارد.
در نگاه کلی افراد شاغل در یک جامعه یا در بخش دولتی مشغولند،یا در بخش خدمات و یا تولید کننده میباشند.
در روال کلی در امد دولت ها بایستی متکی به مالیات باشد و دولت ها سعی میکنند با فراهم کردن زیر ساخت های مناسب برای شهروندان،زمینه رشد جامعه،ایجاد اشتغال و در نهایت افزایش درامد دولت را فراهم کنند.
در این بین از معدود منابعی که باعث تقویت چرخه مذکور میشود،بحث تولید و صادرات است که نتیجه آن ارزآوری و تقویت پول ملی است.
یکی از تفاوت های اقتصاد ایران و اکثر کشورهای دارای نفت،تکیه بیش از حد و غیر معقول به ان است که باعث میشود دولت ها پول کم زحمت درآمد نفت را استفاده کرده و از تولید و حمایت ان،غافل شوند و به نوعی تن پرور و تنبل میشوند.
در این وضعیت اشتغال و کارافرینی به حاشیه رانده شده و موج نیروی کار بیکار و سرمایه ریالی سردرگم باعث سعود و سقوط بازار در سایر بخش ها مانند مسکن و خودرو میشود.
دلالی و واسطه گری فی نفسه برای هر حرفه ای نیاز است ولی اگر سود ان به نحوی باشد که از ورود سرمایه به بخش تولید جلوگیری کند،در دراز مدت اثار زیان اور غیر قابل جبرانی دارد؛به عنوان مثال در حالت عادی که کشور با همه دنیا رابطه اقتصادی خوبی دارد،با ارز حاصل از صادرات نفت،همه نیاز های خود را مرتفع میکند ولی اگر شرایط عوض شد و کشور با تحریم روبرو شد،انجا مضرات اقتصاد تک محصولی نمایان میشود؛شما در نظر بگیرید که در حالت عادی و بدون تحریم،انجام بعضی پروژه ها و ساخت بعضی کارخانه ها به حداقل 5 سال زمان نیاز دارد؛حال که شما تحریم هستید و نیاز به طراحی یک سیستم از پایه دارید این زمان به طور چشم گیری افزایش پیدا میکند،در این زمان است که کشور به یک محصول که شاید خیلی پیچیده هم نباشد،نیاز جدی پیدا کند و جو روانی نبود ان منجر به بحران شود.
از طرفی دلالی و واسطه گری هیچ گونه ارز اوری نداشته و با درآمد خوبی که دارد باعث ترغیب افراد بیشتری به ورود به این عرصه شود انرژی نیرویی که میتواند به بهترین شکل در بخش تولید و بالاخص تولید صنعتی استفاده شود را میگیرد و از طرفی دلال ها که تمام تلاششان کسب سود و نه اشتغال مولد است،سعی میکنند با وارد کردن جو روانی و بالا بردن قیمت محصول،سود خود را افزایش دهند و این چرخه معیوب باعث کاهش قدرت خرید افراد جامعه و فشار بیشتر به دهک های درآمدی پایین میشود.
حال اگر افرادی در این بازار دلال محور با کسب اطلاعاتی خاص و نفوذ غیرعادی،امتیاز و رانتی دریافت کنند،باعث افزایش نجومی سرمایه این افراد شده و ضربه مهلکی به اعتماد عمومی وارد کرده که نتیجه آن دلسردی تولید کنندگان و کاهش انگیزه نیروی کار میشود.
راه اصلاح این رویه نظارت مستمر بر ارگان های تصمیم ساز،برخورد قاطع و به دور از عطوفت با متخلفین،پایش مستمر بازار،کسب مالیات از فعالیت های زیرزمینی و کمک به اصلاح سیستم تولید و حمایت قاطع از تولید با کیفیت و کمک به صادرات محصول و حمایت دولت از تولید کننده در برابر رقبای خارجی است.
متاسفانه در حال حاضر و در شرایط موجود اکثر تولید کنندگان و کار آفرینان فقط تقاضای عدم سنگ اندازی دولت و نه حمایت انرا دارند،به عنوان مثال در بخش تولید در سال 97 با وضع قانونی همه شرکت ها را به دریافت شناسه کسب و کار ملزم کردند که در اکثر مواقع اخذ ان به بیش از یکسال زمان نیاز داشت و در این مدت هیچ گونه خدماتی از طرف ادارات دولتی داده نمیشد و یا کد های پستی که تغییراتی داشته بودند و این تغییرات صرفا از طرف اداره پست بوده با سیستم های صدور بارنامه هماهنگ نبوده که نتیجه ان عدم ورود ماده اولیه و تعطیلی چندین روزه واحد های تولیدی شده است.
حمایت از تولید و ورود سرمایه به این بازار نیازمند کمک جهادی و در میدان عمل بوده که با رصد چندین ساله این دولت بعید به نظر میرسد.